این سخن که مولانا نبشت در نامه، محرّک است، مهیّج است. اگر سنگ بُوَد یا سنگی، بر خود بجنبد.
کلام صفت است. جون در کلام میآید، خود را مَحجوب میکند، تا سخن به خلق برسد. تا در حجاب نیاید، کِی تواند سخن به خلق رسانیند که در حجابند؟ الّا آن به دستِ اوست: خواهد این حجاب را پیش آرَد، خواهد پس میاندازد. نه چنان که در حجاب آرندش، یا باز که حجاب بردارند.
از یان میگویم که آنگاه که سخن میگویم من، بیمزّهترین حالتها دارم. صفتِ باری است لایَنفَک. معجزه و کرامت صفتِ بنده است. خدا را معجزه نباشد. آن بنده که خاصتر باشد، او را به صفتِ خدا راه نمایند.