گنجشک های من

وقتی می بینمشان پر از ذوق می شوم. می دانسته‌ام می‌آمده‌اند. دیروز که نگاه کردم دیدم دانه‌ها را دور بشقاب روی چاپایه ریخته‌اند ولی تا خودشان را - که الان که روی مبل دراز کشیده ام می بینم - ندیدم دلم آرام نگرفت. پس اینکه مجبور شده‌ام چارپایه را نزدیک پنجره بیاورم تا بتوانم بدون تحمل سرمای وحشتناک ظرفشان را پر از دانه کنم چیزی را عوض نکرده. خوب است. ولی می دانم باید آرام باشم، نباید یهویی از سر مبل بپرم پایین. باید آرام آرام بلند شوم و راهم را کوتاه کنم تا نترسند.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد