روند تکاملی ایجادِ ناخودآگاه

این نکته که ناخودآگاه در سیر تکامل چطور به وجود اومده بسیار جالبه. موضوع اینه که میزان خودآگاهِ ما در برابر ناخودآگاهمون تقریبا ناچیزه، و اینکه این همه چطور در سیر تکاملی بشر ایجاد شده جالبه. چیزی که تا حالا فهمیدم اینه که نظریه‌ی غالب اینه که فریب منشاء اصلی ناخودآگاهه. در واقع اکثر جانداران برای ادامه‌ی حیاتشون ناچارند که فریبکاری کنن. مثل وزغی که خودش رو باد می‌کنه تا در برابر دشمنش بزرگتر جلوه کنه یا بزمجّه‌ای که رنگش رو تغییر میده تا شکار نشه یا اینکه بتونه شکار کنه. انسان هم نه تنها مجزا نیست بلکه فریب در رفتارش دارای جزییاتِ بسیار پیچیده‌تریه. به هر حال مهارت آدم در زندگی برای ادامه‌ی حیات نیازِ به این نوع کارآیی داره. مثلا برایِ اینکه بهش صدمه نخوره یا خودش رو قوی‌تر از اونی که هست نشون میده یا اینکه خودش رو مظلوم نشون میده، یا اینکه برای اینکه بهش توجه بشه و به منافع بیشتری از طرف اطرافیانش دست پیدا کنه ممکنه تمارض کنه، یا اینکه برای اینکه بتونه تمایلاتش بشریش رو ارضا کنه به طرف مقابل ابرازِ عشقِ مقدّس می‌کنه و هزار تا چیزه دیگه...

خوب طی این فرآیند فریبکاری تو آدم رشد می کنه. یه نکته‌ی جالب اینه که در برابر این موضوع تو آدم  قدرت کشف فریبکاری هم رشد می‌کنه تا بتونه صدمات ناشی از فریبکاریِ دیگران رو به حداقل برسونه. و آدما از این جهت دارای مهارت‌های عالی هستن.

خوب حالا اینا چه ربطی به ناخودآگاه داره؟ نظریه‌پردازان معتقدند که فریبکاری بعد از مدّتی بخشی از شخصیت فرد میشه که خودش هم باورش می‌کنه. مبنای این موضوع اینه که «دروغ خوب دروغیه که خودت هم باورش کنی» و اینجوری میشه که انسان به فریبکاری خودش می پردازه و یه شخصیت مجازی تو خودش خلق می‌کنه که حتی خودش هم نمی‌شناسدش. خودش از خودش برداشت غلطی پیدا می‌کنه مثلا تو مثال‌های بالا خودش هم حس می‌کنه که واقعا مریضه، یا اینکه واقعا عاشقه و هیچوقت براش قابل قبول نیست که باور کنه اینا نیست.


بحث تکامل ذهنِ بشری موضوع بسیار زیباییه که باید خیلی بیشتر روش وقت بزارم.


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد