همین که عیب دیدن گرفت، بدان که محبّت کم شد. نمیبینی که مادر چون طفلِ خود را دوست میدارد، اگر حَدَث میکند. مادر با آن همه لطف و جمالِ خویش، پرهیز نکند و به جان و دل مشتریِ اوست؟ بل که آن دگر از خرِ لَنگِ خود ننگ ندارد، اگر چه لگد زند و کراهت کند.
این سخن در معرضِ ضعف است. مولانا شمسالدّین تبریزی میفرماید که آن جواب خود مولانا گفت. اکنون از من بشنو: این یکی خرِ لَنگ را بربندد و شب و روز علف میدهد و خر بر او میریَد، این دگر است و آن اسبِ تازی برنشسته است و آن اسب او را از صدهزار هطر و آفت و راهزن برون برده است و خلاص کرده دگر - اگر چه آنسَری تأییدی بود. الّا آخر مَرکَب بر او حق ثابت کرده است.