حاصل: بندهای هست خدای را که او حالِ حال باشد و استادِ قال. نمیگویم «منم.» میگویم که «هست.» اکنون، تا کیست؟
مرا فرستادهاند که «آن بندهی نازنینِ ما میانِ قومِ ناهموار گرفتار است. دریغ است که او را به زیان برند.»