کریمعلی مرا میگفت که «جماعتی مرا طعنه میزنند که مُبتَدِعی.»
گفتم «راست میگویند« مُبتَدِعی.»
گفت «از بهرِ آن که در صورتِ ظاهرِ نماز وقتی کاهلی میکنم، مرا چنین میگویند. اکنون، مرا بگو که این حقیقتِ نماز چیست؟»
«اوّلاً قومی از فلاسفه بر آنند که این همچنین سر فرو بردن و بُن برآوردن عیب است و نُقصان است.»
در روی افتاد که «همین بود غَرِضِ من. مقصودِ من همین بود.»
«چه مقصود؟» نقل کردم از فلاسفه که «ایشان اهلِ ایمان نیستند.»