مرا اگر بر درِ بهشت بیارند، اوّل درنگرم که او در آنجا هست؟ اگر نباشد، گویم «او کو؟»
نه - مرا میباید که مُعیّن ببینمش: همچنین برابر.
اگر نبود، رفتم به دوزخ. دوزخ از من میترسد. بارها دیدهام معاینه. بگویم «مرا با تو کار نیست. او را به من ده! تو دانی.»