«مرا زهر تریاق است.» وبالِ شما از این خوردن در گردن من.

این چه عجز است؟ از عجز، حیله می‌کنند. و کار خود غیرِ آن است. گشایش در غیرِ آن است. من می‌گویم که «مرا زهر تریاق است.» وبالِ شما از این خوردن در گردنِ من. شما گواه باشید! دوزخِ من از من حذر می‌کند و می‌ترسد. گویم که «یارِ من پیشِ توست. به من ده! مرا با تو کار نیست. تو دانی با خود!»

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد