آن دانشمند، روزی، بیدار شد، هر چه داشت، از رخت و کتاب، یغما داد کردن. آن مردی است که رهبر است: «کتابُالله» اوست، آیت اوست، سوره اوست، در آن آیت، آیتهاست.
...
پس دانستیم که آن چه تو را برهاند بندهی خداست، نه آن نبشتهی مُجَرَّد. شبِ قدر را پنهان کردهاند در میانِ شبها، بندهی خدا را پنهان کردهاند میانِ مدّعیان. پنهان است، نه از حقیری، بل که از غایتِ ظاهری پنهان شده است. چنان که آفتاب بر خُفّاش نهان است: پهلوی او نشسته و از او خبر ندارد. چون پردهی محبّتِ دنیا او را صُمٌّ بُکم کرده استو زیرا محبّتِ دنیا مقناطیس و جاذبِ دنیاست و جاذبِ خیالِ محبوب است - یعنی دنیا. و خیالِ محبوب حجابِ غیرِ محبوب شود، مگر که رحمت فرو آید.