با هر که به نفاق سخن گویم، بهشتش بَرَد و با هر که به راستی گویم، به حَقَّش بَرَد. اکنون، تو را کدام میابید؟
آخر کسانی که پرتوِ سخنِ ما بر ایشان میزده است، وقتها، چیزهای معیّن میدیدهاند - عجیبها و واقعتها - و نورِ معیّن بر دست و بر دیوار. پس من کِی از آن خالی باشم؟ و تا من خود چهها بینم! وَالله اگر بویِ سخن به تو میرسیدی، برخاستی و جامه ضرب کردی و صد فریاد کردی. و اگر نفاق کردمی، رِقَّتت آآمدی و حال آوردی و بگریستی. چون راستی گفتم، هیچ از این نکردی، الّا حیران شدی.
این حال بِعَینه که تو را افتاد، صِدّیق را این افتاد - که از راست شنیدن حیران شد. گفت «جز حیرت، به دست ندارم. باری، همین را زیاده کن!»
این نفاق که من میگویم، عَجَب نفاقسست! اغلبِ انبیا ار جز این نفاق نیامد به ایشان: الّا محمّد و خضر - که با ایشان راست گفتند.