وصف حال

مرا پرسی که چونی؟ چونم ای دوست؟

جگر پردرد و دل پر خونم ای دوست.



انگار که آنگونه که در آزتک، قلبی پرتپش را برون کشیده باشند تا به ایزدی آزمند هدیه کنند و حال به شماره افتادن ضربانش را نظاره کنند:



اینو نصف شب از خواب پریدم و نوشتم...


...