آروم

مدتهاست که آرومم. یه آرامش عجیب. مرگبار؟ نه! زنده. نمی تونم بگم آرامشی شاد. ولی غمبار هم نیست. آرامشی مثل اینکه خودت رو از بازی بیرون کشیده باشی و از بیرون نگاش کنی. یا اینکه وسط بازی باشی اما برد و باخت برات مهم نباشه. یا اینکه وسط بازی باشی و بازی نکنی. یا اینکه بازی خودت رو بکنی و ایمان داشته باشی که بالاخزه برنده می شی. ولی ندونی کی موقع برنده شدنه. صرفا حس کنی چاره ای نداری که بازیت رو ادامه بدی و همه ش منتظری که موقعش برسه. ایمان داشته باشی که موقعش می رسه و همین آرومت کنه. می بینی که مفهوم این آرامش شادی نیست، بلکه صرفا ایمانه.