School

به خاطر اینکه از تلویزیون و خونه بکنمش بهش می گم بیا بریم بیرون، میگه نه، مجبورش می کنم گریه و شیون راه می ندازه. بالاخره می برمش. یه ده دقیقه ای بعد از اینکه راه می افتیم یه چیزی می پرسه، می گم چی و بادقت بیشتری گوش می دم. مگه:


Why you sad me, daddy?

Why you cry me?

از طرفی معصومیت گفتنش دلم رو می پیچونه، از طرفی هم به جمله سازیش خنده م می گیره، بهش دوباره می گم چی؟ میگه:


Why you angry me ?


بهش می گم به خاطر اینکه نباید همه ش خونه بمونی و تلویزیون نگاه کنی، باید بیای بیرون. 


چند دقیقه ای ساکت می شه، بعدش می گه:


Daddy, I miss school.


همیشه فکر می کردم مهدکودک رو دوست نداره و دوست داره خونه بمونه...


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد