خواب سوفی

دیروز واسه اولین بار موقع خواب نیم روز، شروع کردن به تعریف کردن از خواب دیدناش. هیجان زده سعی کردم ته و توش رو در بیارم.


- خواب دیده بود که چرخ می زده و به قول خودش اسپین می کرده تا گیج شده بعد خودش رو با گرفتن یه میز نگه داشته.

- خواب دیده بود تو مهدکودک هیچ کس رو هل نداده ولی بی بی اسندر (یه چیزی تو این مایه ها که شاید همون بی بی الکساندر پپا پیگب اشه) هلش داده. 


بعد یاد میسون (Mason) افتاد که هلش داده بود و طبق معمول اینکه هلش داده و اون ازش خوشش نمیاد (اینو مطمین نیستم :)) همه ی رنگ های میسون رو شمرد و گفت خوشش نمیاد تا رسید به Purple Mason و گفت اونو خوشش میاد. 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد