ختم کلام از سعدی

بعد از این همه مدت چیزی که درباره ی دین ها، ایدئولوژی ها، الگوهای زندگی فهمیدم به اون چیزی ختم شده که سعدی بهش گفته خوشه چینی:


خوشه چین باش سعدی صفت/که گرد آوری خرمن معرفت



-------------------------------------------------------


همی یادم آید ز عهد صغر

که عیدی برون آمدم با پدر

به بازیچه مشغول مردم شدم

در آشوب خلق از پدر گم شدم

برآوردم از هول و دهشت خروش

پدر ناگهانم بمالید گوش

که ای شوخ چشم آخرت چند بار

بگفتم که دستم ز دامن مدار

به تنها نداند شدن طفل خرد

که مشکل توان راه نادیده برد

تو هم طفل راهی به سعی ای فقیر

برو دامن راه دانان بگیر

مکن با فرومایه مردم نشست

چو کردی، ز هیبت فرو شوی دست

به فتراک پاکان درآویز چنگ

که عارف ندارد ز دریوزه ننگ

مریدان به قوت ز طفلان کمند

مشایخ چو دیوار مستحکمند

بیاموز رفتار از آن طفل خرد

که چون استعانت به دیوار برد

ز زنجیر ناپارسایان برست

که در حلقهٔ پارسایان نشست

اگر حاجتی داری این حلقه گیر

که سلطان ندارد از این در گزیر

برو خوشه چین باش سعدی صفت

که گرد آوری خرمن معرفت

الا ای مقیمان محراب انس

که فردا نشینید بر خوان قدس

متابید روی از گدایان خیل

که صاحب مروت نراند طفیل

کنون با خرد باید انباز گشت

که فردا نماند ره بازگشت

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم بذرافشان چهارشنبه 7 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 02:16 ق.ظ

سلام .خیلی خوب مینویسید. یعنی میدونید چی میخواید بگید. حتی وقتی از قصه های شبانه سوفی حرف میزنید.
با خوندن مطالبی که درباره کتابهایی که خوندید نوشتید تشویق شدم اونایی رو که نخوندم بخونم. ممنون از قلمتون.ممنون از احساستون و ممنون از این که نوشتید تا دیگرون بدونن، دغدغه همه ما در کنار خنده ی فرزندانمون نوید افکاری هم هست .

مهرداد چهارشنبه 7 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 06:46 ق.ظ

مرسی از لطفتون! خوشحالم که دوباره می نویسم! دارم دوباره شروع می کنم، سخته اما مهمه!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد