شاهنامه خوانی 4 – دوران جمشید - از تابناکیِ رفاه تا تاریکیِ اسارتِ

گزاف نیست اگر جمشید را به دلیل اینکه اولین دیکتاتوری است که شاهنامه از او نام می برد و و بانی دوران تباهی ضَحّاک است ، مهمترین شاه پیشدادی بدانیم. امّا فعلا اجازه بدهید از سیاست بگذریم و مثل شاهانِ پیشین، از معنای نامِ جمشید شروع کنیم. چون نامهای قبلی، جمشید نیز دو بخش است: جم + شید.

"شید" را همه می شناسیم، همان است که در خورشید است و به معنای "تابان" است. امّا جَم چه؟ جم در بسیاری اساطیر شرقی از بین النهرین تا ایران تا هند و چین حضور دارد و البته به شکل "یَم" یا شبیه آن خوانده می شود. "یَم" یاد چه می اندازدتان؟ "دریا" به عربی؟ بله! راه دوری نرفته اید. جم یا یم خدای دریا و آبها و دریانوردی است. البته نه فقط آبهای روی زمین بلکه حتی آبهای زیرزمین و فراتر از آن، در این اسطوره ها، او خداوند دنیای زیرزمین و مردگان هم هست.

جم و شید با هم معنای دریای تابان می دهند، اما این نام از کجا آمده است. بنا بر اساطیر اَوِستایی، جَم که شاهیِ مردمان از سوی اهورامزدا به وی سپرده شده، برای نجاتِ آنان از سرمای وحشتناک ، شهری در زیرزمین می سازد که علاوه بر خانه و خیابان، نور مصنوعی هم دارد که روشنش می کند. به نظر می آید آن "شید" که مربوط به تابش است از این ماجرا آمده باشد. احتمالا ریشه ی این اسطوره مربوط به مهاجرت ساکنان فلات ایران در یک دوره ی یخبندان طولانی تاریخی به سرزمینی گرم و آفتابی بوده است.

شاید حدس زده اید جمشید چه دوره ای را در شاهنامه نمایندگی می کند. اگر حدستان به "دریا" مربوط است، درست است. جمشید نماینده ی دوره ای است که در آن بشر کشتی می سازد و دریانوردی می کند. به علاوه، در این دوره، بشر پارچه می بافد و لباس می دوزد، سلاح و زره و ابزار می سازد، ساختمان سازی و بنّایی می کند، از زمین گوهر بر می آورد و به عطر سازی روی می آورد.

اینها بیشتر از آن نیازهای اولیه ای است که در دوره های پیشین آمد. این روزگاری است که انسان از نیازهای اولیه فارغ شده و برای رفاه بیشتر می کوشد. همین است که به عنوان دوره ای تابناک از آن یاد می شود امّا، متاسفانه، مثل بقیه ی دوره های رفاه، این دوره ی خوشی نیز دوام نمی آورد.

طبق روایتِ شاهنامه، جمشید با خودبینی و خودرایی دیکتاتوری ستمکار می شود که تحمل را از مردمش می ستاند و آنها که از او و ناامید شده اند روی به ضحّاکِ بَدنهاد می نهند تا دورانی تاریک برای ایران زمین رقم بخورد. قصه ی ضحّاک، از مهترین و زیباترین قصّه های شاهنامه است که خوانش آن را به گفتاری دیگر وا می نَهَم.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد