شاهنامه خوانی ١١ - دورانِ فریدون – از رهایی تا تجزیه


فریدون پادشاهِ محبوبِ فردوسی است. چرا نباید باشد؟ فریدون است که زمین را از بیداد ضحّاک رهانیده و برکت و داد را برای دوره ای به قول فردوسی پانصد ساله به آن هدیه داده است. اساطیری که بر سن زیادِ قهرمانشان تاکید می کنند (مثلِ ماجرایِ نوح) تاکید بر طولانی بودن دوره ی که آنها نمایندگی می کنند دارند.

فریدونِ شاهنامه فرزندِ آبتین و فَرانَک است که البته در نوزادی اش، پدرِ او که از تیره ی جمشید است قربانیِ مارهای ضحّاک می شود. همچون که فرعون خوابِ تولد موسی را به عنوان ویرانگرِ حکومتش می بیند، ضحّاک هم در رویا می بیند که فریدون سلطنتِ وی را به باد خواهد داد و دَربِدَر به دنبال اوست. همچون مادرِ موسی، فرانک هم فریدون را دور از خویش بزرگ می کند تا جان سالم بدر برد و او بالاخره یلی برومند می شود که با ضحٓاک آن می کند که باید.

اما حضور فریدون در اساطیر به هزاران سال پیش از شاهنامه بر می گردد. او نیز چون جمشید در اصیل ترین افسانه های منطقه ی هند و ایران حضوری خداگونه دارد و نام او گویشی جدیدتر از نام اوستایی ثْرَیٔیتَونَ است و شخصیتِ معادلِ او در اساطیرِ هندی تریتا نام دارد. هر دو این نامها از ریشه ی ثری یا تری آمده اند که همان است که با عدد سه در زبان انگلیسی Three هم ریشه است. حتّی خود عدد سه هم از ابتدای همین ثری آمده است. درباره ی اینکه چرا فریدون به این عدد نامیده شده نظرات مختلف هست اما مهمترین عدد سه مربوط به او درروایتِ شاهنامه این است که او سه پسر داشته است: ایرج، سَلم و تور (یا همان تورج) که سرزمینِ خود را بین آنها تقسیم کرده است و این آغازِ دشمنی هاست.

بنابراین فریدون در شاهنامه نماینده ی زمانی است که ساکنان این سرزمین سه بخش شده اند. چنانکه نامها می گویند، ایران به ایرج رسیده، توران (سرزمین ترکان و چین) به تور و روم به سَلم. شاهنامه در پرداختن به فریدون و پسرانش کم نمی گذارد چون به عنوان مقدمه ای برای قصه های بعدی کتاب به آن نیاز دارد.

ماجرا این است که ایرج به کینِ دو برادرِ دیگر کشته می شود و اولین برادرکُشی ناجوانمردانه ی شاهنامه را رقم می زند، برادرکُشی موضوعی است که در گفتاری دیگر به آن خواهم پرداخت. فریدون نوه یِ او منوچهر را به خونحواهیش وا می دارد که این میشود سرآغازِ جنگ های این سرزمین ها و بسیاری از داستان های آینده ی شاهنامه بر مبنای این جنگ ها شکل می گیرد.

چنانکه قول داده بودم در قسمت بعد از دیوها، گروهی مهم از شخصیت های شاهنامه خواهم گفت، تا ببینیم این موجودات عجیب کیستند.



نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد