افکار یک دختر

غروبی اومده رو کاناپه کنارم دراز کشیده، می گه نمی خوام دختر باشم. می پرسم چرا؟ می گه نمی خوام دکتر شکمم رو پوک (poke)  کنه که بچه به دنیا بیاد.:))  یادم میاد روز  پیش عکس های من و مامانش رو وقتی حامله بوده دیده، می گم خوب اگر نخوای لازم نیست بچه دار بشی که دکتر پوک کنه. می گه نه آخه دوست دارم بچه داشته باشم. 


امروز براش یه دست وسایل آزمایش های الکتریکی سفارش داده بودم اومد. 



نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد