درد

درد محمدرضا تمام وجودم رو آغشته کرده، دردی که نمی خوام بزارم بره. 

صبر

خسته شدم، خدا بهم صبر بده!

صد کیلومتر

شنبه با دوچرخه از کلگری تا بنف رو رفتم دوباره بعد از مدتها، تبدیلش کردم به فاندریزینگ، خیلی خوب بود، باسنم داغون شد البته، جیغ می زدم.



خسته م

کارم انقده سنگینه که دارم می برم. 

گوگوش

این مصاحبه ی گوگوش نشون داد چه گندخونه ایه دنیای سینما و هنر ایران! خودش و همه ی کسانی که اسم می بره کثافت ازشون می باره. 

دو بغض

دو تا بغض بزرگ  پشت این همه کار پنهان شده که فقط دنبال سوراخی هستن که بریزن بیرون، مامان، محمدرضا

کار

کمرم داره می شکنه زیر کار زیاد، دیگه هیچوقت انقده پروژه نمی گیرم. چقدر عالیه که تو سوشیال میدیا نیستم

شلوغ

یادم نمیادیه هویی انقده سرم شلوغ شده باشه. شهین بیجاره هم مجبوره همه ش تو خونه بمونه. 

خواب

این روزها زیاد خواب می بیننم بقیه. امیدوارم معنیش این باشه که وقت رفتنه. 



بریدن

خوب از فیس بوک و اینستا و توییتر مدتیه بریدم. مونده واتس اپ که به خاطر تلفن هایی که از ایران میشه نمیشه برید و دوستانی که بهشون بر می خوره جواب مسیج هاشون رو ندی.