-
روایت باززایی - ۱
چهارشنبه 19 دیماه سال 1386 17:32
ققنوس نیما قُقنوس، مرغ خوشخوان، آوازه ی جهان، آواره مانده از وزش بادهای سرد، بر شاخ خیزران، بنشسته است فرد. بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان. او ناله های گمشده ترکیب می کند، از رشته های پاره ی صدها صدای دور، در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه، دیوار یک بنای خیالی می سازد. از آن زمان که زردی خورشید روی موج کمرنگ مانده است و...
-
نمونهای از تعامل جامعهی دینی و دموکراسی
دوشنبه 17 دیماه سال 1386 19:21
حکایت تعامل جامعهی دینی و دموکراسی حکایتی دیرپا به عمر تاریخ ادیان سازمانیافته در تاریخ بشری است، اما شاید در طول این تاریخ در دو مرحله این موضوع از اهمیت ویژهای برای جوامع برخوردار شده است و در ذهن آدمیان این جوامع برجسته گشته است. اولین مرحلهی آن در پایان قرون وسطی و سلطهی کلیسا بر زندگی جوامع غربی شروع گشته...
-
دو کتاب
یکشنبه 16 دیماه سال 1386 19:31
تو این مدت دو تا کتاب خوندم. یکی پر ماتیسن که خوندنش واسم یه عقده شده بود. کوچیک که بودم همه خونده بودنش و به من اجازه نمیدادن بخونمش و بعد هم فراغتی نشد تا بخونمش تا حالا که از تو کتابای آیدا کشش رفتم و تو فاصله سفرم از ایران خوندمش. خوشحالم که خوندمش ولی خوب شاید زمان خودنش اون موقع بود نه الان. دومیش مسیح باز...