پی، پو، بوبو

این ها رو می نویسم که بمونه:

- به نظر میاد برای خانم جالب ترین روایت ها درباره ی این سه تاس پی، پو، بوبو. 

- از کوچیکی به دلیلی که نمی دونیم به کنترل تلویزیون می کفت اِستَبا، نتیجه ش این شدکه الان ما هم می گیم استبا

- وقتی می خواد نصیحتت کنه و کف دستاش رو میاره تکون می ده جلوت که مثلا نباید تند رانندگی کنی وگرنه تصادف می کنی یا اینکه نباید زیاد شکلات بخوری هیچ چاره ای جز مرچنیدنش (به دزفولی یعنی بغل کردن و فشار دادنش شدید)

- صحبت از فشار دادن شد، پریروز ازم شاکی بود که وسط کار بغلش نکردم، انقده غر زد که مجبور شدم پاشم مرچنمش

- خانم نه تنها قلقلکیه که عاشق قلقلک هم بوده همیشه دستورالعمل هم داره واسه قلقلک که کجاش رو باید قلقلک بدی

- شاکیه که دیرتر از وقت تعطیلی کلاس میارمش و باید بره افترکر، بهش گفتم به خاطر کارمه اما متوجه نمیشه




خنده

یه زمانی، سالها قبل، اینجا نوشته بودم سوفی لبش از خنده نمیفته و امیدوارم بزرگ هم بشه این طور باشه. خوشبختانه همینه، تو عکس های مدرسه ش لبخندش از همه بزرگتره و شادی رو می شه تو صورت نازش دید. امیدوارم ادامه پیدا کنه. 

اولین مکالمه ی بزرگ شدن

دیروز سوفی از اولین مکالمه ی مهمش تو مهد کودک می گفت. بعد از مصیبت کرونا الان دوباره افتادم دنبال نوشتنش تو کلاس های مختلف ولی خودش اصرار به فوتبال داره. می گفت به گَوین گفته و اون بهش گفته که دیگه دیر شده برای ثبت نام کلاس فوتبال. 


اینا رو می نویسم که واسش بمونه یه روزی بخونه. علاقه ای ندارم تو سوشیال میدیا بزارم که خیلی ها تظاهر کنن واسشون جالبه و لایک کنن چون می دونم این جزییات احتمالا فقط برای ما جالبه. 

دوچرخه بین شهری

دوچرخه سواری های بین شهری که از تولد سوفی به بعد عقب افتاده بود شروع شد دوباره البته با حضور خودش. حرف نداره! دیگه وقته کنو و کایاکه!

فرنچ

به سوفی می گم می دونی امسال تو مدرسه ی جدیدت فرانسوی یاد باید بگیری؟ 


می گه من همین الان هم بلدم فرنچ حرف بزنم. 


می گم حرف بزن ببینم، 


می گه: فرنچ 

Curious George

این همیشه کارتون محبوب من و سوفی بوده، تقریبا همه ی قصه های شبی که براش می گم بر اساس ماجراهاییه که برای جورج مانکی پیش می آد. یه بار می ره دنبال جنگ، یه بار می ره ماه، یه بار اسهال می گیره (سوفی این ها رو بیشتر از همه دوست داره، مثل اکثر بچه های این سن که از صحبت کردن درباره ی پوپ و پی ذوق می کنن و کلی باهاش تویلت جوک می سازن). 


 البته از خیلی قبل تر از سوفی کارتون محبوب من بوده. 


Curious George 
                                

                                
                                
                            </div>
                            <div class=

مهرداد

به رقص آ

این هم از ترانه ای که با سوفی باهاش می رقصیم این روزا! Happy Pharrell Williams




عوض شدن جاها

نشستم در خونه کار می کنم، سوفی رو هم گذاشتم تو پارک روبروی خونه (عجب نعمتی بوده این پارک) بازی می کنه. می بینم داره دور و ور یه بچه یکی دو ساله می پلکه و سعی می کنم باهاش بازی کنه و  مراقبش باشه. یادم میاد دو سال پیش خودش اینجوری بود و دخترهای بزرگتر چطوری هواش رو داشتن و باهاش بازی می کردن.

کوه و سوفی و عشق

دیروز (باورم نمیشه) سوفی تونست تمام راه Fullerton Loop  رو که من هفتگی با گروهمون می رم بیاد (البته به مدد یه کم کیت کت). موقع برگشتن داشتم از برنامه ی ideas   سی بی سی، برنامه  ای رو که درباره ی منطق الطیر بود و یه اجرای نمایشیش گوش می دادم که درباره ی عشق صحبت می کرد. یهویی وسطش سوفی پرسید چرا این همه داره می گه Love? گفتم چون :Love مهمه، خیلی مهمه. گفتم می دونی Love یعنی چی؟ گفت:


Love means when I fall and get a booboo you and mommy kiss it and hug me!