شاید یکی از بهترین فیلم هایی بود که تو سال گذشته دیده بودم. خصوصا نیم ساعت اول، با صحنه پردازی و تغییر لوکیشن باورنکردنی.
جانگوی تارنتینو رو دیروز دیدیم. خیلی وقت بود تو نوبت مونده بود. در حدی بود که فکر می کردم؟ نه، تارنتینو هیچوقت در حدی نیست که فکر می کنم. همیشه پایین تره. بد بود؟ نه! اصلا بد نبود. دقیقا منو یاد Inglorious Bastard انداخت. مثل اون مروری بود بر زشتی تاریخ. و باز هم مثل اون بازنویسی تاریخ بود. تاریخی که انقده زشته که شرم آوره باید به شکلی دیگه تموم می شد. به شکلی که خوشایند کسایی باشه که فکر می کنن عدالتی هم تو این جهان وجود داره. همونطور که تو اون فیلم هیتلر رو هوا فرستاد و جهانی رو از شرش خلاص کرد اینجا هم برده داری رو فرستاد هوا. اینکه به قهرمان هاش اجازه می ده تا ناپسندان تاریخ رو له و لورده کنن و اونقده ناجور داغونشون کنن که تماشاگر دلش خنک بشه هم از خصوصیات تارانتینوه. نه؟
داگ ویل رو بعد از چندین سال برای بار دوم دیدم. اینبار واسم جالبتر بود. از طراحی صحنه ی استثنایی و بازی زیبای نیکول کیدمن که بگذریم پیغام های این دفعه ش واسم خیلی عمیق تر بودن.
اینکه انسان ها (به مفهوم عام) می تونن به هر رذالتی تن بدن و این موضوع رو واسه خودشون به راحتی توجیه کنن مشخصا از پیام های اصلی این فیلم-نمایش زیبا بود.
اینکه گروهی از انسان ها حیوان وار زندگی کنن و نمیشه اون ها رو به راحتی به حال خودشون ول کرد و باید از اتوریته واسه کنترلشون استفاده کرد پیغام دیگری بود که در اپیزود نهایی فیلم می تونه موافقت بیننده رو جلب کننده. اینکه این موضوع در چه چارچوبی موضوعیت پیدا کنه چیزی بود که ذهن من رو مشغول کرد. چنین تئوری ای می تونه دامنه ی وسیعی رو از موضوعات فردی تا مواضع بین المللی در بر بگیره. با این تئوری می شه راحت دخالت در ممالک دیگر رو با پست تر دونستنشون توجیه کرد... مگه استعمارگران تاریخ روشی غیر از این برگزیدن؟ اینکه تمام داگ ویل مقصر دونسته میشه و به نحوی جمعی تنبیه میشه اتفاقی که بسیار در تاریخ افتاده.
کی فکرش رو می کرد بشه هنوز هم بینوایان رو دید و لذت برد؟ معلومه، من، من کله گنده که با اشتیاق رفتم تا ببینمش. فیلم خوبی بود. اگه رو دیالوگاش کار می شد می تونست خیلی بهتر بشه.
تناردیه ها عالی کار شده بودن.
آخرین وداع ماریوس با دوستانش خیلی زیبا بود و عالی هم بازی کرده بود. به هر حال قیافه ی کاملا آمریکاییش اصلا به فرانسویا نمی خورد.
کوزت یه نقش کاملا جنبی داشت توی فیلم. جالبه که نقش دختر تناردیه های ( که تبدیل به یکی از قهرمانان داستان شده بود) خیلی بیشتر از اون بود.
تو هم که کلی گریستی عزیز ...
خبر اینکه آلکاتراز شروع شده و حداقل 5-6 سالی سرکارمون خواهد گذاشت. چی مهمش کرده؟ اینکه کار جی جی آبرامزه کارگردان لاست با چند تا بازیگر از لاست. الان دارم می بینم. دو قسمت اول و دوم یه جا!
تنها اثری که به اندازه ی لاست در زندگیم تاثیر گذاشته کتابی بوده از مارکز. بعد از مدتها وقفه، همانطور که برای کتاب مارکز اتفاق افتاد، حالا فصل آخرش را می بینم و هر لحظه اش برایم زندگیست. مرزی را برایم تصویر می کند که مدتهاست پیش می گشته ام: مرز خوبی و بدی.
خانه ی کوچک ( A Little Home on the Prairie ) رو دوست دارم. صداقت و عشقی توش موج میزنه که توی سریالای جدید کسری هم ازش پیدا نمیشه.
امروز یه نقل قول بامزه توش بود. لورا و مری راجع به یه دعوای احمقانه که سر ناقوس کلیسا اتفاق افتاده بود صحبت می کردن. باباشون می گفت که :
Grown ups can be sometimes very stubborn even more than kids
لورا پرسید :
ٌWhy is that?
باباش گفت:
Because they have had more time to practice.
Decalogue I | I am the Lord thy God; thou shalt have no other gods before me | Henryk Baranowski Wojciech KlataMaja Komorowska | Wieslaw Zdort |
Decalogue II | Thou shalt not take the name of the Lord thy God in vain | Krystyna Janda Aleksander Bardini Olgierd Lukaszewicz | Edward Klosinski |
Decalogue III | Remember the sabbath day, to keep it holy | Daniel Olbrychski Maria Pakulnis Joanna Szczepowska | Piotr Sobocinski |
Decalogue IV | Honor thy father and thy mother | Adrianna Biedrynska Janusz Gajos Adam Hanuszkiewicz | Krzysztof Pakulski |
Decalogue V | Thou shalt not kill | Miroslaw Baka Jan Tesarz Krzysztof Globisz | Slawomir Idziak |
Decalogue VI | Thou shalt not commit adultery | Olaf Lubaszenko Grazyna Szapolowska | Witold Adamek |
Decalogue VII | Thou shalt not steal | Anna Polony Maja Barelkowska Katarzyna Piwowarczyk | Dariusz Kuc |
Decalogue VIII | Thou shalt not bear false witness against thy neighbor | Teresa Marczewska Maria Koscialkowska | Andrzej Jaroszewicz |
Decalogue IX | Thou shalt not covet thy neighbor's wife | Ewa Blasczyk Piotr Machalica Jan Jankowski | Piotr Sobocinski |
Decalogue X | Thou shalt not covet thy neighbor's house, nor his manservant,nor his maid, nor his goods,nor anything that is your neighbor's. | Jerzy Stuhr Zbigniew Zamachowski | Jacek Bla |
امروز برای سومین بار Adaptation رو دیدم. یه بار تنهایی، یه بار با علی، و یه بار هم با سارا. باز هم مثل همیشه عالی بود. کلی نقل قول بی نظیر بود تو فیلم. ولی این نقل قول بین دو برادر دو قلو تو آخرین روز زندگی دونالد خیلی جالب بود. ببین:
Charlie Kaufman: There was this time in high school. I was watching you out the library window. You were talking to Sarah Marsh.
Donald Kaufman:
Oh, God. I was so in love with her.